عصبانی بودم...
دستامو گرفتی....
چقدر گرمه دستات....
فکر کردم از گرمای عشقه.....
وجودم گـُر گرفت....
به خودم اومدم....
چه اشتباهی.....
چند لحظه پیش دیدم دستات محکم تو دستش بود....

نظرات شما عزیزان:
(دنیای دختر دیوونه)mahsa 
ساعت21:34---2 مرداد 1391
سلام عزیزم...خوبی؟؟؟
وبلاگت خیلی قشنگه...من از این پستت خیلی بیشتر خوشم اومد...
وبلاگتو دوس داشتم...راستی به وب منم بیا...
ضرر نمیکنی...
منتظرتم..بای
|