نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





‏ <http://samenblog.com/uploads/s/sajad0808/61941.gif‎‏ ‏‎

[+] نوشته شده توسط سجاد در 19:22 | |







رفتی؟بسلامت!

رفت......



کجا؟!



نمیدونم!



شاید به درک.....



شاید هم........





[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:49 | |







آه.....

دلم میسوزه برای اونیکه دل منو شکست....

.

.

.

چه تقدیر سیاهی در انتظارشه.....




شاید نمیدونه همه چیز توی این دنیا دو طرفه ست.....





[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:49 | |







کاش....

چقدر تلخ بود




پایان راه من و تو.......




ای کاش




آغازش شیرین نبود......





[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:49 | |







هـــــــه!


تمام وجودم رو تقدیم اون احمقی میکنم




که تورو ازم گرفت!!!!!!!!!!!!!!!!





[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:49 | |







جدایی



کی میگه جدایی سخته؟


رفت که رفت به درک....


عوضش یه آدمه بهتر میاد تو زندگیت


اونوقت تو میشی همه زندگیش....




[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:49 | |







هی....


اون دوستت دارم های آبکی که بهم میگفتی



به دردم نخورد....



فقط چشمامو خیس کرد.....



[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:49 | |







خیانت

عصبانی بودم...


دستامو گرفتی....


چقدر گرمه دستات....


فکر کردم از گرمای عشقه.....


وجودم گـُر گرفت....


به خودم اومدم....


چه اشتباهی.....


چند لحظه پیش دیدم دستات محکم تو دستش بود....




[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:49 | |







نفرین......

ای زندگی باور نکن دیگر تو را باور کنم

این عمر باقی مانده را در پای تو پرپر کنم

ای زندگی نفرین کن مرا

گر بعده این با هر غریبه سر کنم




[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:49 | |







حکایت ها...

پایان حکایتم شنیدنیست:

من عاشق "او" بودم و او عاشق " او".....



[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:49 | |







تکیه گاه...

بالــش خودم را ترجیح میدهم



شــانه هایت مثل بالش های مسافرخانه است


خـــــــــــــوب میدانم ســــرهای زیــــادی را تکیـــــــــه گاه بوده





[+] نوشته شده توسط سجاد در 14:49 | |







‏ <‎‏

[+] نوشته شده توسط سجاد در 12:10 | |







سوتی های با حال جواد(جوات)خیابانی

گگللللللللللللل... نه... نه... نهههههه! گل نبووووود!... کریم عصبانی نشو... کریم نباید این کارا رو بکنی!...داور می‌خواد کارت بده...نه داور کارت نده!
تعجب نکنید این خنده‌دارترین جملاتی بود که در ابتدای بازی ایران و کره شمالی از زبان گزارش‌گر کهنه کار بیرون آمد و تماشاچیان تلویزیونی را در حیرت گزارش آماتورگونه صحنه به وجود آمده انگشت به دهان کرد. این اظهارات به این جا ختم نشد، وی در ابتدای بازی (که در قطر برگزار می شد) دائم می‌گفت: "این بازی خانگی را ایران باید ببرد." بعد هم برای آنکه سوتی خود را به نوعی توجیه کند گفت: "همه‌جا سرای ماست!" هنرنمایی‌های گزارشگر به حرف‌های حین بازی ختم نشد. در پایان از ذوق پیروزی تیم ملی نتوانست احساسات خود را کنترل کند و گفت: "بشینید خونه تون دست بزنید!"

کلکسیونی از سوتی های این گزارشگر فوتبال:

بقیه در ادامه


[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:0 | |







طنز

یه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود.

آقاهه برای اینکه از شر گربه راحت بشه، یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و ۴ تا خیابون اونطرف تر ولش می کنه.

وقتی خونه میرسه میبینه گربه هه از اون زودتر اومده خونه. این کارا رو چند بار دیگه تکرار می کنه، اما نتیجه ای نمیگیره.

یک روز گربه رو بر میداره میذاره تو ماشین.

بعد از گشتن از چند تا بلوار و پل و رودخانه و. . . خلاصه گربه رو پرت میکنه بیرون.

یک ساعت بعد، زنگ میزنه خونه. زنش گوشی رو برمیداره.

مرده میپرسه: ” اون گربه کره خر خونس؟”

زنش می گه آره. مرده میگه گوشی رو بده بهش، من گم شدم!!!!


[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:0 | |







MOBAREZE BA BADHEJABI

TARHE JADID

BAAD AZ INTERNET, ANGRY BIRDS NIZ MELI MISHAVAD


[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:0 | |







FACEBOOK TEXT SERI 2

فک کن باباها میتونستن فکرمونو بخونن , یعنی هر ثانیه یه چک خوابونده بودن زیر گوشمون

من به شخصه یه بی ام دبلیو 630 آی دارم ، داداشم یه بوگاتی ویرون داره...
ولی کلا با پراید می گردیم :|

گفتم در جریان باشین ;))))
 

سریال لاست با اون عظمت رو توی شش تا سیزن جمعش کردن...


لامصـــب این کلید اسرار کی میخواد تموم بشه خدا می دونه

 

خانوم شما چقد زشتی = خفه شو کثافت...
خانوم شما چقد خوشگلی = خفه شو آشغال عوضی...

خب واقعا چى باید گفت؟؟؟!!!

 

EDAME DARAD...


[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:0 | |







جواد(جوات)خیابانی2

تا مسی دریبل میزنه جا داره تا هفته بسیج رو به شما تبریک بگم !!

کسی که لیزر انداخته قطعا توی استادیومه...!

استقلال ۱...چون یه گل زده...پرسپولیس ۰...چون یه گل نزده...!

ايگواين حمله ميکنه... البته کاکا هستش چون ايگواين ۲۰ دقيقه پيش تعويض شد!

مسي خيلي بهتر از كريس رونالدو هست؛ ولي انصافاً رونالدو هم چيزي از مسي كمتر نداره.

حالا دیگه با بودن هاشمیان در زمین قدرت سرزنی نوروزی هم بالا میره..!!

نقطه پنالتی رو میبینیم که در محوطه جریمه قرار گرفته!!

دوربين داره ساق پاي بازيكن‌ها رو نشون ميده :... خستگي رو ميشه از ساق پاي بازيكنا ديد!!


[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:0 | |







قصه از اون جا شروع شد که خیلی عصبی بود گفت دوستم داری؟

گفتم قد دنیا/

گفت ثابت کن/

گفتم چه جوری/

گفت تیغو بردار رگتو بزن/

گفتم مرگ زندگی دست خداست/

گفت پس دوستم نداری/

تیغ را برداشتم رگم رو زدم/

وقتی اهسته داشتم تو بغلش جون میدادم/

تو گوشم گفت/

اگه دوستم داشتی تنهام نمیذاشتی


[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:0 | |







کوروش بزرگ

دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم....

کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من

زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک

برگشت و دید کسی‌ نیست. کوروش گفت:اگر عاشق

بودی پشت سرت را نگاه نمی‌کردی......


[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:0 | |







جرات بهشت

همه دوست دارند به بهشت بروند ولی کسی دوست ندارد بمیرد.

بهشت رفتن جرات مردن می خواهد.               زرتشت

 

کشور من کشوری است که زبان آن پارسی است.

ولی آن را فارسی میگویند.

چون عربی"پ" ندارد.



[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:0 | |







اعراب حاشیه خلیج فارس+ترول

گ چ پ ژ

مخصوصا پ

 

 

تازه بعد نیم ساعت که اروم شد ازش پرسیدن اسم نویسنده

این پست کیه


[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:0 | |







اسم کودک را جواد در نظر میگیریم که همراه با همکلاسی خود به نام رضا در حال برگشت از مهد کودک است.بعد از اجرای موفقیت آمیز طرح تفکیک جنسیتی در سراسر اماکن خصوصی و عمومی کشور ؛ به... بررسی روند رشد و نمو یک کودک(پسر) از مهد کودک تا پیری میپردازیم :


۱) در مسیر برگشت از مهد کودک :

لضا لضا (همان رضا ) من مامانم میخواد لنج (گنج) طلا بیاره ها !

رضا : مامان چیه ؟!


۲) 3 سال بعد در مسیر رفت به مدرسه داخل سرویس مدرسه

راننده رو به بچه های داخل سرویس : همه زود چشاشونو ببندن داریم از کنار یه مدرسه دخترانه رد میشیم!

جواد : رضا رضا ، دختر چیه ؟


۳ ) 5 سال بعد از 3 سال ؛ زنگ تفریح ؛ مدرسه راهنمایی

رضا : جواد من دیشب از بالای پشت بوم یه چیزی تو حیاط خونه همسایه دیدم.

جواد : چی ؟

رضا : دختر ! دختر ! بالاخره دیدم

جواد : جون مادرت ؟! یالاه بگو چه شکلی هستن اینا !


۴) 4 سال بعد از قبلی! سرکوچه جواد اینا

رضا : جواد چیکار داشتی گفتی زود بیا

جواد : رضا دیشب یکی به گوشیم زنگ زد.صداش خیلی عجیب غریب بود.یواشکی حرف میزد و میگفت یه دختره و از من میپرسید آیا پسرم ؟!

رضا : تو چی گفتی ؟

جواد : گفتم آره پسرم و بعدش دختره غش کرد !

۵ ) 6 سال بعد ؛ دانشگاه

جواد : رضا راسته میگند پشت این دیواره پر از دختره ؟!

رضا : آره منم شنیدم.میشنوی دارن میخندن! مگه اونا هم میخندن

۶ ) چند سال بعد ، شب خواستگاری

جواد : ببخشید یعنی الان شما واقعا یه دخترید ؟!

۷) چند ماه بعد ، شب ازدواج

جواد : خوب الان باید چیکار کنیم ؟!

خانم : هیچی دیگه ،خسته ایم باید بخوابیم.شما هم برو تو اتاق خودت بخواب!

۸) خیلی سال بعد ، دوران کهولت

جواد : دیشب مادر خدا بیامرزم به خوابم اومد گفت نمیخواهید بچه بیارید ؟

خانم : از کجا بیاریم.تو جهیزیه من که بچه نبود ، تو چرا نخریدی یه دونه ؟

۹) خیلی سال بعد

نسل ایرانی منقرض شد. . .


[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:0 | |







ا


[+] نوشته شده توسط سجاد در 12:19 | |







عناوین و تیتر روزنامه های ورزشی 22 تیر ماه 1391 پنج شنبه


[+] نوشته شده توسط سجاد در 12:18 | |







روزنامه ورزشی نود 22/4/91 پنجشنبه


[+] نوشته شده توسط سجاد در 12:18 | |







عناوین و تیتر روزنامه های ورزشی 24 تیر ماه 1391 شنبه


[+] نوشته شده توسط سجاد در 12:18 | |







رأی شماره های 139ـ 138 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری با موضوع ابطال مصوبه 168692/ت36959هـ ـ 16/12/138

رأی شماره های 139ـ 138 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری با موضوع ابطال مصوبه 168692/ت36959هـ ـ 16/12/1385 هیأت وزیران

[+] نوشته شده توسط سجاد در 12:18 | |







روزنامه ورزشی نود 24/4/91 شنبه


[+] نوشته شده توسط سجاد در 12:18 | |







عناوین و تیتر روزنامه های ورزشی 25 تیر ماه 1391 یکشنبه


[+] نوشته شده توسط سجاد در 12:18 | |







روزنامه ورزشی نود 25/4/91 یکشنبه


[+] نوشته شده توسط سجاد در 12:18 | |







عناوین و تیتر روزنامه های ورزشی 26 تیر ماه 1391 دو شنبه


[+] نوشته شده توسط سجاد در 12:18 | |







روزنامه ورزشي نود 26/4/91 دوشنبه


[+] نوشته شده توسط سجاد در 12:18 | |







چیزی یا کسی را که میخواستم گریه میکردم بچه که بودم!!!
مادرم میگفت... خسته که شدی ساکت میشوی!!!
.
.
.
وقتی که رفت........
تمام لحظه­ هایم گریه کردم حتی شبها در خواب
فکر میکنم خداهم گفت ...خسته که شدی ساکت میشوی!!!


[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:26 | |







کاش !
کمی از دیوانگی من
سهم تو بود ...
تا این قدر
منطقت را
به رخم نمی کشیدی !


[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:26 | |







خیلی وقت است که "بی تابم..."


دلم تاب میخواهد...


و یك هل محكم...


كه دلم هُـــری بریزد پایین...


هرچه در خودش تلمبار كرده ...


[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:26 | |







اِنـقِـــضــــــــــای / خـــــــاص / بـودَن هایَـــت به پایان رسید

یــگـَر بـﮧ تـُـو فـِڪـر نــِمیــڪُنـَـم


گُنــاه استـ . . .


چـِـشـ ماشـتَـטּ بـﮧ مــالِ غـَـریبــه هـا • • •



[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:26 | |







خدایا خیلی ها دلمو شکستن دیگه تحمل ندارم

شب بیا با هم بریمسراغشوووون
من نشونت میدم, تو ببخششون
http://axgig.com/images/21676570489352058398.jpg

[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:26 | |







من رفتم و تو فقط گفتي بروبه....

 

مدتهاست که بي تابم بي تاب بازگشت وکلام آخرت....

 

راستي "به سلامت"بود يا" به جهنم"؟؟


moh3n-0112.orq.ir


[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:26 | |







Photo-skin_ir-Light41.jpg

دلم نگرفته از اینکه رفته ای

دلگیرم از

همه دوست داشتنهایی

 که گفتی ولی نداشتی ...


[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:26 | |







دیگر با عروسک هایم بازی نمیکنم

بزرگ شدم...


خود عروسکی شده ام


آنقدر بازی ام دادند...


که قلبم با تکه پارچه های رنگارنگ وصله خورده است


لااقل تو دیگر قلب پارچه ای ام را پاره نکن...


[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:26 | |







₪♥~>چـــﮧ حــوصــلـﮧ اے دارنــد


عقــربـــﮧ هــاے ســاعتـــ



بــے تــو هــے دورِ بــاطـل مــے زنــند . .<~♥₪



[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:26 | |







آن شرلی هم نشدیم ..که ازمون بپرسن:

آنه.. تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت؟؟


[+] نوشته شده توسط سجاد در 22:26 | |







عضویت

سلام به دوستان گلم برای اینکه به نویسندگان ما بپیوندید لطفا به قسمت عضویت وثبت نام مراجه کنید برای هر چه بهتر شدن وبلاگ خود عضو وب ماشوید

[+] نوشته شده توسط سجاد در 9:30 | |








[+] نوشته شده توسط سجاد در 23:47 | |







ماجرای 3 زن انگلیسی، فرانسوی و ایرانی(طنز)

سه تا زن انگلیسی، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن كه اعتصاب كنن و دیگه كارای خونه رو نكنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یك هفته نتیجه كارو بهم بگن.
زن فرانسوی گفت:

به شوهرم گفتم كه من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی، نه اتو و نه … خلاصه از اینجور كارا دیگه بریدم. خودت یه فكری بكن من كه دیگه نیستم یعنی بریدم!

روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .

روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست كرده بود و اورد تو رختحواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود .

زن انگلیسی گفت:

من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم كنار.

روز اول و دوم خبری نشد ولی روز سوم دیدم شوهرم

لیست خرید و كاملا تهیه كرده بود ، خونه رو تمیز كرد و گفت كاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت.

زن ایرانی گفت :

من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم

اما روز اول چیزی ندیدم

روز دوم هم چیزی ندیدم

روز سوم هم چیزی ندیدم

شكر خدا روز چهارم یه كمی تونستم با چشم چپم ببینم

    نظررررررررررررررررررررر کو ؟؟؟


[+] نوشته شده توسط سجاد در 17:8 | |







جلسه خواستگاری

جلسه خواستگاری

سر جلسه خواستگاری... بعد از نیم ساعت سکوت!

مادر داماد: ببخشین، کبریت دارین؟

خانواده عروس: کبریت؟! کبریت برای چی؟!

مادر داماد: والا پسرم می خواست سیگار بکشه...

خانواده عروس: پس داماد سیگاریه...؟!

مادر داماد: سیگاری که نه... والا مشروب خورده، بعد از مشروب سیگار می‌چسبه...

خانواده عروس: پس الکلی هم هست...؟!

مادر داماد: الکلی که نه... والا قمار بازی کرد، باخت! ما هم مشروب دادیم بهش که یادش بره...

خانواده عروس: پس قمارم بازی می‌کنه...؟!

مادر داماد: آره... دوستاش توی زندان بهش یاد دادن...

خانواده عروس: پس زندانم بوده...؟!

مادر داماد: زندان که نه... والا معتاد بوده، گرفتنش یه کمی بازداشتش کردن...

خانواده عروس: پس معتادم بوده...؟!

مادر داماد: آره... معتاد بود، بعد زنش لوش داد...

خانواده عروس: زنش؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!

نتیجه: همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراهتون داشته باشین
 
نظر نظر نظر ؟؟؟؟

[+] نوشته شده توسط سجاد در 17:8 | |







جک

چنتا جک باحال می نویسم فقط پایین

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
می دونی برای اینکه بتونی قدمای بلند برداری باید چی کار کنی؟

معلومه باید شلوار کردی بپوشی تا برات تنگ نباشه که یک وقت قدم کوتاه برداری

[+] نوشته شده توسط سجاد در 17:8 | |







مطلب جدید و طنز”تفاوت فیلم دیدن دخترها و پسرها”…

  • دسته: مطالب طنز دخترانه, مطالب طنز پسرانه

  • [+] نوشته شده توسط سجاد در 17:8 | |







    تاریخچه تقلب و روشهای آن


    تاریخچه تقلب و روشهای آن


    اریخچه تقلب از جایی شروع می شود كه " حسن كچل " برای نخستین بار به مكتب رفت . از بد ماجرا ، همان روز امتحان ماهیانه كودكان مكتب بود ؛ لیك حسن كچل از روی تنبلی چشمان چپش را بر روی ورقه ی همزاد انداخت تا نكته ای بس ارزشمند از ورقه ی فوق الذكر دشت كند .

    این بود كه اولین تقلب تاریخ بشری رقم زده شد . البته این تقلب با روش های بسیار ابتدایی بشری رقم زده شد. البته این تقلب باروش های بسیار ابتدایی (در مقابل ترفند های كنونی ) صورت گرفت . بدین ترتیب كه حسن با كلی زور زدن خود را به بالای ورقه ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را كش رفت . از آن به بعد تقلب دوران طلایی خود را آغاز كرد .

     

    روش های نوشتاری

    1. نوشتن روی كف پا ، پس كله ، پشت گوش و ...
    2. نوشتن روی دیوار ، روی میز ، پشت نیمكت ، زیر نیمكت ، پشت لباس یا مانتوی دانش آموز جلویی ، ...
    3. نوشتن به روی دستمال كاغذی ، پاكت نامه ، ...
    4. نوشتن و لوله كردن تقلب و جاسازی آن در حفره های مختلفی از جمله بینی ، دهن ، گوش ، فك پایین ، دریچه آئورت ، ...

     

    روش های باكلاس

    1. استفاده از ماشین حساب مهندسی
    2. استفاده از موبایل
    3. استفاده از آیینه ، موچین ، لوازم آرایشی ، فیلم ، عكس ، ...

     

    روش های بی كلاس

    1. شیره مالیدن بر سر یكی از بچه درس خون ها
    2. خم كردن سر به روی ورقه ی طرف به صورت تابلو


    نظر یادتون نــــــــــــره



    [+] نوشته شده توسط سجاد در 17:8 | |







    یهو به خودت زحمت ندی یه دستی به فرمون بکشی ها


    [+] نوشته شده توسط سجاد در 17:8 | |