وقتی سرشار از باوری وقتی نفست رو می گیرن وقتی می بینی که تمام تکیه گاهت داره می ره... چی کار می کنی؟؟؟ داد می زنی؟ اشک میریزی؟ دعوا می کنی؟ یا فقط سکوت می کنی مثل من که سوزش همه چی رو رو جیگرم حس می کنم ولی چیزی نمی تونم بگم یعنی روزس میرسه که از دوست داشتنت خسته شم یعنی روزی می رسه که تو بتونی جواب تمام ازارای که دادی رو پس بدی اتیش گرفتم و هیچ کس توانه اروم کردنم رو نداره با من چه کردی ؟؟؟؟
نظرات شما عزیزان:
|